اربعین حسینی تسلیت باد
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
السلام علیک یا حضرت زینب سلام الله علیه
حضرت
زینب علیها سلام ، ترجمان حقیقت ؛ تحقیقی آموزشی است که مناسب پروژه و
تحقیق دروس عمومی معارف اسلامی و اندیشه اسلامی و تاریخ اسلام است و در 19
صفحه تهیه شده است .
شهادت خبرنگار مدافع حرم درسوریه شهید محسن خزائی راتسلیت می گوئیم
نوحه زیر تقدیم به روح این شهید وهمه شهدای اسلام ومدافع حرم
نوحه جدید فارسی و ترکی حاج مهدی رسولی که برای شهدای غواص سروده شده دانلود کنید.
نوحه جدید و زیبای حاج مهدی رسولی که به زبان فارسی و ترکی در هیئت ثارالله زنجان برای 175 شهید غواص سروده شده را بشنوید و دانلود کنید.
نگاه یار
به محض اینکه نگاه زهیر عثمانی مذهب بر امام افتاد به واسطهی پیامی که از طرف امام بر او رسیده است. پس از صحبت با امام، دستور داد همه خیمههایش را بر کنند و کنار خیمههای امام ببرند.
آقا جان!
ما را هم راه بده. کی نوبت ما میشود. (کی میشود با شهادت پیش تو بیاییم آقا جان!)ورود به سرزمین کربلاسؤال کردم اسم این سرزمین چیست؟
پیرمردی
سالخورده، ابروان روی چشم آمده جواب داد: نام این سرزمین ماریه است، به
اینجا نینوا هم میگویند و ... بعضی اینجا را کربلا میگویند.
سیدالشهداء تا نام کربلا را شنید فرمود:
«اَلّهُمََّ اِنّی اَعُوذُ بکَ مِنَ الْکَرْبِ وَالْبَلاءِ»(عباسم!)
به همهی یاران بگویید، شترها را بخوابانند. زن و بچهها را آرام از شترها پیاده کنند.
مواظب باشید بچّهها از بالای شترها نیفتند.
(همانطور که امام صادق (ع) فرمود: به زبان خودتان و ... ذکر مصیبت بخوانید. ما هم به زبان و رسم خود اینطور میگوییم)
اگر مردی در کاروان باشد که مَحرَم باشد به طور معمول اینطور است که بچّهها را بغل کرده و از مرکب پیاده میکند.
لذا آقا اباالفضل (ع) یک یک بچّهها را در بغل گرفته و آرام پیاده میکند.
من نمیایم برون از محملم
چون گرفته ای حسین جانم این دلم
آخر ای نور دل اهل یقین
من چگونه پا نهم بر این زمین
از مدینه تا به مکّه تاکنون
همچو شمعی آب گشتم از درون
این زمین آتش به دل افکنده است
آنچه بر لب نآید اینجا خنده است
خاک اینجا بوی ماتم میدهد
بوی هجران، بویی از غم میدهد
ترسم این خاک پر از درد و مِحَن
در بغل گیرد تنت را بیکفن
وعدهگاه غربت
(شاید همه گفتند که:) این سرزمین چه سرزمینی است؟
از وقتی که آمدیم دل ما بیشتر میطپد و التهاب و پریشانی ...
خبر آورند که پس از نصب خیمهها، حال زینب (س) دگرگون شده است.
ابی عبدالله (ع) آمد خدمت خواهر، دید که خواهر سر بر عمود خیمه گذاشته و
گریه میکند.
صدا زد: داداش! این سرزمین چه سرزمینی است؟
فرمود: خواهرم!
اینجا همان جایی است که جدّم پیغمبر (ص) فرمود و ...
اینجا همان جایی است که خواب دیدی (در دوران کودکی) و رفتی پیش جدّ ما رسولالله (ص) و خواب خویش را گفتی که:
دیدم
طوفانی شد و من میان صحرا یکّه و تنها (به این طرف و آن طرف میافتادم) در
آنجا درخت عظیمی را دیدم، از هیبت آن طوفان خود را به درخت عظیم رساندم
... دیدم این درخت شکست (درخت از ریشه کنده شد) من خود را به یک شاخهی
محکمی آویختم، باد آن شاخه را در هم شکست، به شاخهی دیگر ملحق شدم، او را
هم در هم شکست در آن حال به دو شاخه که به هم اتصال داشت، خود را به آن
چسباندم. از شدّت وزیدن باد، آن دو شاخه هم شکست و نابود گردید. من
وحشتزده از خواب بیدار شدم.
پیغمبر فرمود: زینب جان!
بعد از اینکه
من و بابای تو و مادرت از دنیا رفتیم و حسن تو هم کشته شد به کربلا میروی،
آخرین شاخه هم که شکشته میشود (یعنی ابی عبدالله (ع) وقتی به شهادت
میرسد) تو تک و تنها در صحرای کربلا باقی میمانی و ... خواهر و برادر
ساعتی کنار هم نشستند و گریه کردند و ...
ورود به کربلا
دشت غم دشت عطش دشت بلایی کربلا
سینه سوز و جانگذار و غم فزایی کربلا
جمعی از خوبان عالم را هدایت بر سر است
باز کن در دل برای عشق جایی کربلا
زود باشد کاروان در کوی تو منزل کند
میزبان حضرت خون خدایی کربلا
خیمههای عاشقان برپا شود در خاک تو
تو به حج عشق تصویر منایی کربلا
تو غریبه نیستی با آستان اهل بیت آشنای زادة خیرالورایی کربلا
طور سینایی، کنی موسای عمرانی
طلب خضر امکانی پی آب بقایی کربلا
کعبة آل رسولی ثانی بیت الحرام
بعثت پاک حسینی را حرایی کربلا
آیة عشقی ولی هرگز نمیشد باورت افکنی بین دو عاشق را جدایی کربلا
آه از روزی که زینب غرِق خون بیند تو را
که هم آغوش تن اهل ولایی کربلا
روز عاشورا که باغ فاطمه پرپر شود
همنوا با زینبش نغمه سرایی کربلا
آن زمان که دست عباس از بدن گردد
جدا میزبان مقدم خیرالنسایی کربلا
عصر عاشورا که آید قتلگاهت دیدنی است عشق با خون میکند جلوه نمایی کربلا
کاش میگفتی که گلچین لاله را پرپر مکن
وای زین نامردمی و بی حیایی کربلا
میهمان را با لب عطشان چه قومی میکشد؟
وای از این کوفه و این بی وفایی کربلا
ای زمین ای ارض اقدس ای حریم کبریا
تا ابد با آل زهرا همنوایی کربلا
ورود به کربلا (2)
اشتر مران ای ساربان اینجا زمین کربلاست
آهسته ران آهسته ران اینجا زمین کربلاست
اینجا فضای نینواست مهمان سرای کبریاست
ما میهمان حق میزبان اینجا زمین کربلاست
اینجا شهادتگاه ماست اینجا زیارتگاه ماست
زهرا کند اینجا فغان اینجا زمین کربلاست
اینجا حریم انبیاست میعادگاه کبریاست ای عاشقان ای عاشقان اینجا زمین کربلاست
اینجا شود اکبر فدا آن سو سرم از تن جدا
ای کاروان ای کاروان اینجا زمین کربلاست
بار گران از کف نهید اینجا شود قاسم شهید
اشتر مران ای ساربان اینجا زمین کربلاست
اینجا شود زینب اسیر در خاک و خون غلطد غدیر
جبریل گردد نوحه خوان اینجا زمین کربلاست
اینجا شود صبر امتحان با کودکان و نوجوان
اسلام گردد جاودان اینجا زمین کربلاست
اینجا شود خون ریخته حلقم به نی آویخته ای اکبرم قرآن بخوان اینجا زمین کربلاست
اینجا به زیر بوتهها گل میکند بیتوتهها
گردند حیران دختران اینجا زمین کربلاست
غربت ثمر اینجا دهد مظلوم سر اینجا دهد
آتش رود بر آسمان اینجا زمین کربلاست
بر کودکان در بدر بر بانوان خون جگر
خورشید گردد سایبان اینجا زمین کربلاس
زنان عاشورائی و مبلغ و راوی واقعه کربلا
1-حضرت سکینه بنت الحسین (ع)
در جریان واقعه روزدهم عاشورای نینوا علاوه بر حضرت زینب (س)دخت امام علی بن ابی طالب و حضرت فاطمه(س) وخواهرامام حسین (ع) زنان و دخترانی همراه این کاروان عاشورائی حضورداشتند که هریک به نوعی راوی و گزارشگر حماسه عظیم عاشورا محسوب می شوند.ازجمله این زنان راوی ومبلغ حضرت سکینه دخترامام حسین (ع) می باشد.
حضرت سکینه نام اصلی اش" آمنه" هم نام مادر پیامبر(ص) است.اودرسال 47هجری درمدینه دیده به جهان گشود، و هفتادسال زندگی کرد، ودر روز پنجشنبه پنجم ربیع الاول سنة 117 هجری درمدینه وفات نموده و دربقیع مدفون گشت.
مادراورباب دخترامرءالقیس است وهردو درکربلا حضورداشته،ودر پیشبرد نهضت اباعبدالله الحسین نقش اصلی راایفاکردند.
سکینه دختری با استعداد،سخنوری فصیح،شاعری هنرمند،سیاستمداری دوراندیش بود،ودرنهضت کربلا پرچم" بلاغ" رابه دست داشت،ودرهرفرصتی بافرازهای مناسب و اشعارپرمعنی اهداف حسین بن علی(ع)راپیش برد.تاجایی که حضرت اباعبدالله الحسین دروداع آخرسخن نهایی راباوی درمیان گذاشت،وسخنان وعواطف وی را پرسوز، وخوداورابهترین زنان خواند!
قال الامام الحسین(ع):...لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی
فاذا قتلت فانت اولی بالتی تأتینه یاخیرة النسوان
سکینه هنگام آمدن ذوالجناح،نخستین شخصی بودکه ازخیمه هابیرون آمد،وباوی به سخن پرداخت...آنگاه درکنار نعش پاره پاره آن حضرت قرارگرفت،وچنان شیون و ناله کردکه دشمنان رانیزبه گریه درآورد،وخودرابه روی جسدپدرافکندوبی هوش افتاددراین حال شنید که آن حضرت می فرماید:دخترم سکینه! به شیعیانم برسان که هنگام نوشیدن آب گوارا مرانیزیادکنند،وبادیدن غریبان وشهیدان به یاد من باشند.زیرا،اینان من ِ فرزند پیامبر رابدون جَرم کشتند، وبا سم اسبان خودبدنم راخردکردند،به شیعیانم بگو:ای کاش شمادرکربلا بودیدوباچشم خودمی دیدید که من چگونه برای طفل شیرخواره ام آب خواستم ولی ندادند!.
حضرت سکینه درواقعه کربلا همراه شوهرش "عبدالله بن حسن"پسربزرگ امام مجتبی(ع) بود،واینکه گاهی اورایک دخترکوچک وچندساله معرفی می کنند صحت ندارد،وحداقل،سن اودراین تاریخ به چهارده رسیده بود،وچون شوهرش درکربلا شهیدشد به عقد"مصعب بن زبیر"درآمده،اونیزدرجنگ با"عبدالملک مروان"کشته شد،سپس "عبدالملک" ازآن حضرت خواستگاری کرد!سکینه درجواب اوگفت:"هرگزباقاتل شوهرم ازدواج نمی کنم" والله لایتزوجنی بعده قاتله ابدا.
وبعد،ازبصره عازم مدینه شد،وچون به کوفه رسید،شیعیان ومردم این شهرازدخترامام حسین (ع) استقبال گرمی به عمل آوردند،وتقاضاکردندکه آن بانودرکوفه بماند! اودرجواب گفت: سوگند به خدا اوخودمی داند که من شمارادشمن می دانم!زیرا شماجدم امیرالمومنین وعمویم امام حسن وپدرم امام حسین وبرادرم علی اصغر وشوهرم مصعب راکشتید.
چون به مدینه رسید بعدها با"عثمان بن عبدالله بن حکیم حِزام "ازدواج کرد،ودرزمان حکومت "خالد بن عبدالملک"که والی مدینه بودازدنیارفت...
روحش شاد و یادش گرامی وراهش پررهروباد.
--------------------------------------------------------
منابع:
اعلام النساء ج2ص202به بعد وج1ص438،ریاحین الشریعه ج3ص256،اعیان الشیعه ج3ص492،سکینه مقرم ص263،منتهی الامال ج1ص463.
زنان عاشورائی-رباب همسروفادارامام حسین علیه السلام
رباب مادر حضرت سکینه وعلی اصغر،دختر"امرأ القیس بن عدی بن اوس بن جابربن کعب بن
علیم کلبی" است.
پدر اودردوران خلافت"عمر"ازشام به مدینه آمد،وازآیین عیسی(ع) به دین اسلام گروید،
وازسوی خلیفه به امارت قبیله"قضاعه"منصوب گشت.
اوهنگام بازگشت به وطن خودبا امیرالمومنین علی (ع) ملاقات کرد،وازشخصیت اوآگاه شد،
وحسن وحسین رادرکنار پدرزیارت کرد...
سخنان شیرین و دلنشین علی،وجمال دلربای او وفرزندان،وشخصیت بی نظیر این خاندان
امرءالقیس رابرآن داشت که سه دخترخود:"محیاة،سلمی،رباب"را به ترتیب
به عقد حضرت علی وامام حسن وامام حسین درآورد وبه این پیوند ناگسستنی افتخارکند...
صفا ومحبت متقابل رباب وحسین فوق العاده زیاد بود،وهیچ یک فراق یکدیگرراتحمل نمی کردند!
امام حسین دراشعاری که به وی منسوب است می فرماید:
من منزل ومأوایی رادوست دارم که رباب وسکینه درآن باشند،ودرفراق آنان
شب چنان طولانی گردد که مثل اینکه دیگرشب هانیز به آن پیوسته است.
من حاضرم همه اموال خودرا درراه دوستی رباب وسکینه ام خرج کنم،
دراین باره ازهیچ سخنی اباندارم!
ترجمه:
لعمرک اننی لا احب دارا تکون بها سکینة والرباب
اجتهماوابذل جل مالی ولیس للائمی فیها عتاب
ولست لهم وان عتبوا مطیعا حیاتی اویغیبنی التراب
ان اللیل موصول بلیل اذا زارت سکینة والرباب (1)
درواقعه کربلا بر رباب همچون سایر زنان مصیبت عظمی وارد شد
ازیک طرف داغ شهادت فرزندش وازطرف دیگر شهادت امام حسین همسرعزیزی که
همه زندگی اش محسوب می شد.
در آن روز عاشورا و در آن حماسه عظمی وروزواقعه تنها زنی که ازهمسران امام حسین
با اوهمراه بود همین رباب بود زیرا شهربانو درولادت امام سجاد(ع) بدرود حیات گفت،
ولیلی نیزظاهراً دراین تاریخ وفات کردهبود،وازدیگربانوان نیز دراین وقایع
اثری دیده نشده است.
اما رباب گام به گام،سیدالشهداء حرکت کرد،ودرروز عاشورا چون حسین شهید شد،
او آن چنان خودراباخت و بی تاب شد که نزدیک بودجان بدرکند!لذا با تأثر و تألم فراوان
وبا چشمانی اشکبار این اشعار راسرود:
ان الذی کان نوراً یستضاء به بکربلاء قتیل غیر مدفون ٍ
سبط النبی جزاک الله صالحةً عنا وجنبت خسران الموازین
قدکنت لی جبلاً صعباً الوذ به وکنت تصحبنا بالرحم والدین
من للیتامی ومن للسائلین ومن یعنی ویأوی الیه کل مسکین ٍ
والله لا ابتغی صهراً بصهرکم حتی اغیب بین الرمل والطین(2)
ترجمه:
حسین که نورپرفروغی بود،درکربلا شهید شده وبدون دفن افتاده است.
ای فرزند پیامبر! خداوند ازسوی ماجزای نیکت دهد، وازخسران میزان
دورت بدارد.
حسین جان!تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می آوردم،
ودرمصاحبت ورفتار بادین ومهربانی معاشرت می کردی.بگو ببینم بعد ازاین یتیمان
ودردمندان به کجا پناه برند؟ومستمندان ومسکینان کدام دری رابکوبند؟
ای همسرعزیزم!(تو آن چنان در دل من جای گرفته ای) که سوگند به خدا جز تورا
رغبت نمی کنم،وبغیر ازحسین دل به کسی نبندم تازیرخاک هادفن شوم.
رباب تنها یک سال بعدازشهادت امام حسین زنده ماند،وآن چنان ناله و شیون کرد،
ودرفراق ابدی شوهر بسوخت،وازآب گواراوسایه درخت وخانه دوری جست و
لب به غذای پخته نزد،ودرکنار تربت حسین(ع) به عزانشست وافسردگی راپیش گرفت
وچنان گریه های سوزناک و آه های غمگینانه ازدل کشید،واشک هافروریخت که
آب دیده اش تمام شد وتوان حرکتش به پایان رسید وخودرادرزیرخاک به حسین رسانید،
وبه پیامبر خداگفت:یا رسول الله!سوگند به خدا جزتوپدرشوهری نگزینم،و
تنها افتخارعروس بودن تو و زهرا (س) وعلی(ع) رابسر دارم و
با این انگیزه به شما می پیوندم!(3)
سلام و درود خدابر این زن وفادارومادر وهمسرداغدار امام حسین او
برهمه همسران ومادران شهدا